مترجم سایت

مترجم سایت

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 135
بازدید دیروز : 99
کل بازدید : 643741
کل یادداشتها ها : 528
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

دقیقاً یادم نمی آید، چندمین جشنواره فیلم فجر بود، برف زیادی هم باریده بود، من هر روز، تنهایی یا به اتفاق دوستان به سینماهای جشنواره می رفتم و فیلم می دیدم .

خوب یادمه، چند وقتی بود که «فست فود» می خوردم، دلم برای غذاهای خانگی تنگ شده بود . روزهای آخرِ جشنواره بود (امّا دقیقاً نمی دانم چه روزی ؟) صبح رفتم نیم کیلو سبزی قورمه خریدم، سریع تمیز کردم و شستم و خُرد کردم و خورشت قورمه سبزی را بار گذاشتم .

آن زمان هنوز خانه های تهرونی ها لوله کشی گاز نشده بود، ساعت 1 بعدازظهر (13) خورشت را روی چراغ علاءالدین گذاشتم با حرارت پایین و رفتم سینما، بعد از دیدن چند فیلم، ساعت 30 دقیقه بامداد، سینما بهمن، فیلم سینمایی «شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی را سئانس فوق العاده گذاشته بود و من به اتفاق 10- 12 نفر از دوستان فیلم را دیدیم . ساعت حدود 3 صبح، از ماشین و تاکسی و ... خبری نبود، برف حدود نیم متر نشسته بود، خیابان ها تاریک نبود، چون چراغانی بود و هم برف روی زمین و جاهای دیگر به روشنی می زد . به اتفاق دوستان، پای پیاده راه افتادیم، از میدان انقلاب تا میدان شهدا و تا خیابان شکوفه، از هر دری صحبت می کردیم و می گفتیم و می خندیم تا وقتی به نزدیکی های مقصد رسیدیم، من و دوستم میترا که هم مسیر بودیم، از آن ها جدا شدیم و به خانه آمدیم، خورشت قورمه سبزی حسابی جاافتاده بود و عطر آن در خانه پخش شده بود، سریع برنج را که از ظهر خیس کرده بودم، در پلوپز ریختم و تا نیم ساعت بعد که آماده می شد، چای هم درست کردیم و با میترا، شام نمی دونم یا صبحانه «پلو و خورشت قورمه سبزی» خوردیم . چقدر هم چسبید و خیلی هم خوش گذشت ... منیژه شهرابی


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ