مترجم سایت

مترجم سایت

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 173
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 639694
کل یادداشتها ها : 528
خبر مایه


 

 بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا إِبْرَهِیمَ رُشدَهُ مِن قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عَلِمِینَ»

«و به تحقیق که ما در گذشته به ابراهیم آن رُشدى را که مى ‏توانست داشته باشد، دادیم و ما داناى حال او بودیم .»

«إِذْ قَالَ لأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتى أَنتُمْ لهََا عَکِفُونَ»

«وقتى به پدر و به قومش گفت : این تصویرها چیست که به عبادت آنها کمرِ (خدمت) بسته‏ اید ؟»

«قَالُوا وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا لهََا عَبِدِینَ»

«گفتند : پدران خویش را پرستشگر آنها یافتیم .»

«قَالَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُکمْ فى ضلَلٍ مُّبِینٍ»

«گفت : شما با پدرانتان در ضلالتى آشکارا بوده ‏اید .»

«قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالحَْقّ‏ِ أَمْ أَنت مِنَ اللَّعِبِینَ»

«گفتند : آیا به حق سوى ما آمده ‏اى یا تو نیز از بازیگرانى ؟»

«قَالَ بَل رَّبُّکمْ رَب السمَوَتِ وَ الأَرْضِ الَّذِى فَطرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذَلِکم مِّنَ الشهِدِینَ»

«گفت : نه ، بلکه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمین است که ایجادشان کرده است و من بر این مطالب گواهى مى‏ دهم .»

«وَ تَاللَّهِ لأَکیدَنَّ أَصنَمَکم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ»

«به خدا سوگند پس از آنکه پشت کنید و بروید، در کار بُت هایتان حیله‏ اى مى‏ کنم .»

«فَجَعَلَهُمْ جُذَذاً إِلا کبِیراً لهَُّمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ»

«و بُتان را قطعه قطعه کرد، مگر بزرگشان را شاید به او مراجعه کنند .»

«قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِئَالِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظلِمِینَ»

«گفتند : چه کسى با خدایان ما چنین کرده که هر که بوده از ستمگران بوده است .»

«قَالُوا سمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَهِیمُ»

«گفتند : شنیدیم جوانى هست که ابراهیمش نامند و او بُت ها را به بَدى یاد مى‏ کند .»

«قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلى أَعْینِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشهَدُونَ»

«گفتند : او را به محضر مردمان بیاورید، شاید گواهى دهند .»

«قَالُوا ءَ أَنت فَعَلْت هَذَا بِئَالهَِتِنَا یَإِبْرَهِیمُ»

«گفتند : اى ابراهیم آیا تو با خدایان ما چنین کرده‏ اى ؟»

«قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کبِیرُهُمْ هَذَا فَسئَلُوهُمْ إِن کانُوا یَنطِقُونَ»

«گفت : بلکه این بزرگشان چنین کرده است، ببینید اگر مى‏ توانند سخن گویند از خودشان بپرسید .»

قرآن کریم / سوره انبیاء / آیات 51 الی 63

 

باید بگوییم بعضی از حواشی حکایت حضرت ابراهیم (ع) بدون توجه به اساطیر بابِل و آیین های بومی آن دیار شناخته نخواهد شد و دست ِ کم این است که آشنایی با تاریخ و اساطیر آنجا کمک شایانی به بازسازی قطعات متعدد و پراکنده تاریخ و داستان آن حضرت در قرآن کریم می کند .

با کشفیاتی که در سده ی اخیر در منطقه بین النهرین شده و الواحی که از عهد باستان به دست آمده است، معلوم شده که از جمله جشن های بزرگ مردم بابِل، برپایی مراسم «اکتیو» بوده که تا امروز با حذف و اضافاتی به صورت سنّت «نوروز» به ویژه در ایران پابرجا مانده است .

در این جشن بزرگ که هم زمان با شروع سال جدید آغاز می گشت و چندین روز طول می کشید، مردم از نواحی مختلف در شهر بابِل گِرد می آمدند و بُتان خود را نیز می آوردند و در بخشی از این مراسم طولانی، تندیس ایزدان خود را در «اِسا گیلا» معبد بزرگ «مردوخ» (ایزد بزرگ بابِل) و در نزد مجسمه او می گذاشتند و گوسفند و گوساله ذبح شده، ماهی و پرنده و شراب شیرین آمیخته با آب را برای ضیافت سالیانه ایزدان در آنجا می نهادند و خود برای انجام سایر مراسم بیرون می رفتند و در روز آخر در دسته های دینی به معبد بازمی گشتند و پس از برپایی رسومی خاص، جشن را خاتمه می دادند و با بُتان خود به شهرهایشان رهسپار می شدند [کتاب بهشت و دوزخ در اساطیر بین النهرین، ص 76 و 77]

در روایت قرآنی داستان حضرت ابراهیم (ع)، چنین برمی آید که تنها در حدّ چند نشانه ی بسیار جزئی، به این مراسم مفصل اشاره شده است و در «تورات» و نیز تا جایی که دیده شده، در «تلمود» از این میزان اشاره هم خبری نیست و همین موضوع به خودی خود می تواند نشانه ای آشکار بر وحیانی بودن قرآن شریف باشد؛ چرا که درغیر این صورت منکران چگونه می توانند ذکر این مطلب را از زبان فردی درس نخوانده توجیه کنند و به راستی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم براساس چه مأخذی می توانست مطالبی را بگوید که تنها صدها سال بعد پرده از راز باستانی اش برداشته می شد ؟ باری، با توجه به سبک ایجازگویی قرآن، ما در اینجا مجبوریم برای بازسازی قطعاتی ناگفته از روایت قرآنی حکایت حضرت ابراهیم علیه السلام، جملاتی را در قلاب به آن بیفزاییم و در ضمن، اطلاع از سنت مذکور بابِلی را مفروض بگیریم :

[ابراهیم] به پدر و قومش [که بُت می پرستیدند] گفت : این مجسمه ها چیست که معتکف آستانشان شده اید ؟

گفتند : پدرانمان را دیدیم که آنها را می پرستیدند .

گفت : حقیقتاً شما و پدرانتان در گمراهی آشکار بوده اید ... پروردگار شما پروردگار آسمان ها و زمین است، آن که آنها را آفریده ... و به خدا سوگند که چون [فرصت مهیا شود و شما] پُشت کنید و [از شهر بیرون] بروید، برای بُتانتان چاره ای خواهم اندیشید . (سوره انبیاء / آیات 52 54 و 56 57)

[جشن سالیانه آغاز شد و مردم از تمام نواحی در بابِل جمع شدند و پس از چند روز شادی و نیایش، بُتهای خود را با انواع خوراک نزد بُت بزرگ «مردوخ» گذاشتند و آماده رفتن از شهر شدند . ابراهیم که بهانه می جست] نگاهی به ستارگان کرد و آنگاه گفت : راستی که من بیمارم [و نمی توانم همراهتان بیایم . پس] مردم تَرکَش کردند و [از شهر بیرون] رفتند . ابراهیم [که فرصت را مهیا دید] پنهان [از چشم کاهنان معبد] به نزد بُتان رفت [و با تماشای غذاهایی که برایشان گذاشته بودند، ریشخند کنان] گفت : آیا چیزی نمی خورید ؟ شما را چه شده که سخن نمی گویید ؟ پس محکم بر آنها کوفت . (سوره صافات / آیات 81 الی 93 ) و تمامشان را خُرد کرد، جزء بُت بزرگشان [مردوخ] را تا مگر به آن رجوع کنند .

[چون مردم بازآمدند و وضع را آن گونه دیدند] گفتند : چه کَسی با خدایان ما چنین کرده ؟ قطعاً او از ستمکاران است . [برخی مردم که پیش از این تهدید ابراهیم را شنیده بودند] گفتند : شنیده ایم جوانی که به او ابراهیم می گویند، از آنها [به بدی] یاد می کند . [دیگران] گفتند : او را پیش چشم مردم بیاورید تا گواهی دهند . آنها شتابان نزد وی آمدند و گفتند : ای ابراهیم، آیا تو با خدایان ما چنین کرده ای ؟ گفت : بلکه این کار را [مردوخ، بُت] بزرگشان کرده است ... (سوره انبیاء / آیات 58 الی 63)

منبع : کتاب داستان پیامبران در تورات، تلمود، انجیل و قرآن و بازتاب آن در ادبیات فارسی، نوشته حمید یزدان پرست، انتشارات اطلاعات، تهران، 1384، صفحات چهل شش و چهل هفت ... با دخل و تصرف و ویرایش ... منیژه شهرابی






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ