مترجم سایت

مترجم سایت

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 639571
کل یادداشتها ها : 528
خبر مایه


 

راهب بحیرا کیست ؟

 

 

 

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشاینده ی مهربان

 

     «لایلَفِ قُرَیْشٍ»

     «براى آنکه قریش با هم انس والفت گیرند .»

 

     «إِلَفِهِمْ رِحْلَةَ الشتَاءِ وَ الصیْفِ»

     «الفتى که در سفرهاى زمستان و تابستان ثابت و برقرار بماند .»

 

                                                                  قرآن کریم / سوره قریش / آیات 1 و 2

 

 

 

 

 

«بحیرا»، راهبی از «اهل کتاب» است که بَر اساس روایتی مشهور، حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را در نوجوانیِ آن حضرت زیارت نموده است .

 

 

 

«بَحیرا» (با املاء «بَحیری»)، به زبان «آرامی»، به معنی «برگزیده» است و احتمال دارد که «بحیر» صفت این راهب بوده، و همانطور که در منابع مختلف روایت شده، نامش «سرجیوس» از قبیله ی «عبدالقیس» می باشد (1) .

«بحیرا»، راهبی نصرانی، از شهر «تیماء» در اطراف «شام» است که در علم نجوم و هیئت نیز با اطلاع بود (2) .

«بحیرا»، منکر الوهیت حضرت مسیح (علیه السلام) و «تثلیت» بوده و به وحدانیت خداوند عزّ و جلّ ایمان راسخ داشت و به همین دلیل، از کلیسای «بریه الشام» و همچنین کلیسای «طور سینا» طرد و رانده شد و ناگزیر در دیری در «بَصری» (در نزدیکی شهر دمشق امروزی) اقامت گزید و در همین مکان نیز، به دیدار حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شرفیاب شد (3) .

روایات، حاکی از آن است که در آن دیری که «بحیرا»، در آن اقامت داشته، کتاب ها و آثار مهم علمی مسیحیان در آنجا بوده، و راهبان بزرگ، آنها را دست به دست به راهبان دیگر می سپردند، و «بحیرا» نیز بَر اساس همان آثار، صفات و خصوصیات حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم را مطالعه کرده، و حتّی از سفرِ آن حضرت به «شام» و گذشتن از «بَصری« نیز خبر داشته است (4)

 

سفر تجارتی به شام

بَر اساس روایات، کاروانی از «قریش»، به قصد تجارت، به سوی «شام» حرکت کرد که حضرت ابوطالب (علیه السلام) نیز به همراه حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این سفر همراه بوده اند .

کاروان تجاری، در «بُصری» در نزدیکی شهر «شام»، نزدیک صومعه ای توقف کرد . «بحیرا» که «منتظرِ موعود» بود، با رسیدن این کاروان به نزدیکی دیر، به بالای بام می رود و علائم و نشانه ها را به دقّت بررسی می کند و در همین مشاهده و دقت، متوجه می شود که نوجوانی در این کاروان حضور دارد که ابر بر سرش سایبان انداخته است (5) .

«بحیرا»، تصمیم می گیرد که کاروانیان را به طعام دعوت بکند و مخصوصاً تأکید می کند که همه ی کاروانیان به این ضیافت دعوت دارند، امّا، کاروانیان، حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را که نوجوانی است، بَر سرِ متاع خود می گذارند، و به دیر برای مهمانی می روند .

«بحیرا» که متوجه ی عدم حضور آن حضرت می شود، تقاضا می کند که آن حضرت نیز به مهمانی تشریف بیاورند .

پس از حضور حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، در دیر، «بحیرا»، بیشتر به شناخت آن حضرت روی می آورد و در نهایت متوجه می شود که آن حضرت، موعودی است که «انجیل» بشارتِ آمدنش را داده است، بنابراین، موضوع را با حضرت ابوطالب (علیه السلام) در میان می گذارد و از ایشان می خواهد که برای حفظ و نگهداری آن حضرت، از هیچ تلاشی مضایقه ننماید (6) .

 

ساختگی بودن واقعه

به دلیل اینکه، اسنادی که از این واقعه ی بزرگ تاریخی، یاد کرده است، به روایت «ابوبکر» و «ابو موسی اشعری» برمی گردد، برخی از بزرگانِ دین، این واقعه ی تاریخی را زاده ی تخیلات و جعل روایات آنها تلقی می کنند .

البته قدر مسلّم این است که روایت این واقعه ی بزرگ تاریخی از زبان امثال نامبردگان، صد در صد جعلیاتی نیز به آن افزوده است، امّا در اصل این رُخداد نباید هیچ گونه شکّ و تردیدی به خود راه داد .

همچنین، بعضی از افراد، به این نکته اشاره کرده اند که چرا در قرآن کریم به این واقعه ی بزرگ تاریخی اشاره نشده است، و بعضی نیز پاسخ داده اند که بسیاری از رویدادهای بزرگ زندگی حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قرآن کریم ذکر نشده است .

اگر این مسئله را قبول داشته باشیم که حتماً هم چنین است، امّا همانطور که در اوّل این مقاله، سوره ی «قریش» آورده شده، خداوند عزّ و جلّ، در این سوره، به این سفر کاروانیان اشاره داشته است، ضمن آنکه در آیه 162 سوره نساء، در مورد آن دسته از اهل کتاب که ایمان راسخی دارند، آمده است :

 

 

«لَّکِنِ الرَّسِخُونَ فى الْعِلْمِ مِنهُمْ وَ المُْؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بمَا أُنزِلَ إِلَیْک وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِک وَ المُْقِیمِینَ الصلَوةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ المُْؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَخِرِ أُولَئک سنُؤْتِیهِمْ أَجْراً عَظِیماً»

 

«امّا آنهائى که علم در دلهایشان رسوخ یافته بود و داراى ایمان واقعى بودند از آنجائى که همین ایمان واقعى وادارشان مى‏کند به اینکه بدانچه به تو نازل شده و آنچه قبل از تو به عیسى نازل شده بود، ایمان بیاورند و نیز نماز بخوانند و ذکات بدهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورند، لذا ما به زودى اجرى عظیم به آنان خواهیم داد .»

 

 

 

و سپس در چند آیه، پس از این، یعنی در آیه ی 171 سوره نساء، به مسئله «تثلیت» که پیروان دین مسیح (علیه السلام)، به عنوان «بدعت» به دین آسمانی، وارد کرده اند، اشاره می کند :

 

«یَأَهْلَ الْکتَبِ لاتَغْلُوا فى دِینِکمْ وَ لاتَقُولُوا عَلى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسى ابْنُ مَرْیَمَ رَسولُ اللَّهِ وَ کلِمَتُهُ أَلْقَاتَ‏ا إِلى مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِّنْهُ فَئَامِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسلِهِ وَ لاتَقُولُوا ثَلَثَةٌ  انتَهُوا خَیراً لَّکمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَحِدٌ سبْحَنَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الأَرْضِ وَ کَفَى بِاللَّهِ وَکیلاً»

 

«هان اى اهل کتاب ! در دین خود غلو مکنید و پیامبرتان را پسر خدا و خود را دوستان خدا مخوانید و علیه خدا جزء حق سخن مگوئید، همانا مسیح عیسى بن مریم فرستاده خدا بود، فرمان ایجادى از او بود که متوجه مریمش کرد ( و وى را در رحم مریم ایجاد نمود ) و روحى بود از خدا، پس به خدا و فرستادگان او ایمان آورید و زنهار که سخن از سه خدائى به زبان آرید، که اگر از این اعتقاد باطل دست بردارید، برایتان خیر است، چون الله معبودى یکتا است، منزه است از اینکه فرزندى داشته باشد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است (که مریم و مسیح هم از آنهایند) ملک خدا است و براى داشتن تکیه گاه، خدا بس است .»

 

 

 

بنابراین، به نظر می آید که این واقعه ی بزرگ تاریخی، واقعاً رُخ داده است، امّا جاعلان روایات اسلامی، همانند «ابوبکر» و «ابو موسی اشعری»، طوری این واقعه را تعریف کرده اند که بخشی از تاریخ را دچار شکّ و شبهه کرده اند و این باعث شده که برخی از بزرگان دین، را از اساس منکر وجود چنین اتفاقِ بزرگ تاریخی بشوند .

 

پی نویس

 

1- السیر و المغازی، ص 73 / السیره النبویه، ج 1، ص 60 و 191 و 250 / مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 1، ص 83 / الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج 1، ص 116 / تاریخ اسلام، ج 1، ص 75 / نولد که، ص 704

2- نولد که، ص 705 / السیره النبویه، ج 1، ص 191 / السیر و المغازی، ص 73 / الوحی المحمّدی، ص 72

3- دایره المعارف، ذیل «بحیرا» / السیره النبویه، ج 1، ص 191 / قاموس الاعلام، ذیل «بحیرا»

4- فروغ ابدیت، ج 1، ص 172

5- با این نشانی می توان گفت که سفر در تابستان اتفاق افتاده است .

6- قاموس الاعلام، ذیل «بحیرا» / تاریخ طبری، ج 1، ص 20 / کتاب المعارف، ص 29

 

 

منابع

 

- قرآن کریم

- السیر و المغازی، نوشته ابن اسحاق، چاپ سهیل زکار، قم، 1368

- الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، 1365 1369

- کتاب المعارف، ابن قتیبه، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن، 1850

- السیره النبویه، ابن کثیر، چاپ مصطفی عبدالواحد، بیروت

- السیره النبویه، ابن هشام، چاپ مصطفی سفا، ... بیروت

- تاریخنامه ی طبری، محمّد بن محمّد بلعمی، چاپ محمّد روشن، تهران، 1366

- الوحی المحمّدی، محمّد رشید رضا، قاهره، 1960

- قاموس الاعلام، شمس الدین سامی، چاپ مهران، استانبول، 1889 1898

- مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، چاپ شارل پلا، بیروت، 1965 - 1979

- سایت «ویکی فقه»

 

 

تهیه و تنظیم : منیژه شهرابی

 

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ